زمستان آفتابی

همیشه برای هر کاری ،انگیزه داشتن خیلی مهمه,انگیزه برای خوندن،نوشتن،حرف زدن ،خوب بودن،خوب موندن،رفتن

همه‌ی اینا انگیزه میخاد اما گاهی انگیزه آدم فروکش میکنه و تنها چیزی که برات می‌مونه یه سرگردونی محضه

سر گردون بین خشم،غم،تنهایی،دلمردگی

اینکه تقصیر چه کسیه مهم نیست مهم اینه که بعدش باید چکار کرد تا دوباره برگردیم به سر خوشی قبل

که به نظرم اینکار خیلی سخته ،طول میکشه تا آدم دلخوشیای قبلش رو پیدا کنه و یا جایگزینی براشون پیدا کنه

وقتی از چیزی ناراحتید قهر نکنید برید شاید همه چیز اونطوری که شما فکر میکنید نیست شاید مسئله پیچیده تر از این حرفا باشه وقتی از کسی دلخورید بروز بدید از چیزی هم نترسید مثلا شاید خوردید به تور یه آدمی‌که به نظر خودتون لاشی بیاد اما انقد زود قضاوت نکنید مردم آزاری نکنید این خیلی خوبه که کسی آزار نداشته باشه

اینکه از روی ناراحتی یا عصبانیت ،کسی رو فقط اذیت کنید و درست مثل بچه آدم نگید چتونه هنر نیست

بعضی از آدما رفت آمد رو دوست دارن ولی متوجه نیستن که رفت و آمد برای خیابون و پیاده رو هست نه توی وبلاگ

توی وبلاگ اگه میری ،دیگه برنگرد اگه موندی پس دیگه نرو ولی متأسفانه بعضیا حالیشون نیست هی میرن هی میان تکلیفشون با خودشون روشن نیست

دوستان لطفا قبل از اینکه بیاید داخل وبلاگ ،خوددر گیریا تون رو بذارید کنار بعد بیاید

محسن نامجو یه خواننده هست که خیلی وقته از ایران رفته

و دلیلش هم اینه که یه بار گفته به خدا اعتقادی نداره و بین آخوندا به لعنت الله علیه معروفه ولی من به این چیزا زیاد اهمیت نمیدم محسن نامجو از اون خواننده‌های خاصه که برای آهنگ سازی خیلی خلاقه چون راک و سنتی رو با هم ترکیب میکنه و متن آهنگهایی که میخونه گاهی فقط از یک شاعر نیست از هر شاعر یه بیت گیر میاره و میذاره کنار هم و میخونه

یا مثلا توی آهنگ شمس یه قسمت از قرآن رو گیر آورده از روش آهنگ ساخته و خونده

ولی یه چیزی که خیلی عجیبه اینه که با. اینکه متن آهنگش خانوادگیه و مناسب همه هست اما اگه بشینی پیش همه و آهنگش رو پلی کنی اول از همه پدر و مادر را و کلا بزرگترای جمع حالشون بهم میخوره و اگه ردش نکنی آدمو خفه میکنن

از آخرین باری که لوسی خیلی لاتماس کرد که در پذیرایی رو به روش باز کنیم تا بیاد و باز نکردیم

لوسی قهر کرده و دیگه نمیاد پیشم انقد دلم برای وقتی که نوازشش میکردم و خور خور میکرد تنگ شده یا اون صدای نازک خواستنیش خز تنش انقدر گرم و نرم بود که وقتی من سردم میشد و مینشست پیشم گرم میشدم

لوسی جون کجایی دقیقا کجایی ؟

از یه چیزی که خیلی بدم میاد اینه که بشینی کلی درس بخونی بعد استاد اصن یادش از امتحان بره و امتحان لغو بشه و یا اینکه بچه‌ها لغوش کنن البته این استادی که ما باهاش درس داریم خودش فراموش کرد و بچه‌ها هم از خدا خواسته،بهش یادآوری نکردن

اصن استاد خوبی نیست ویدیو‌هایی که داخل سایت ،آپلود کرده اصن برای هیچکس باز نشدن و در عین حال که همه میگن نتونستن ویدیو‌ها رو ببینن استاد اصن محل نمیده و فکر میکنه اینا همش بهانس کلا کاراش همه رو عصاب آدمه

یادمه وقتی دوم دبیرستان بودم برای برنامه صبحگاه میرفتیم سالن اجتماعات و صبح علی الطلوع ،برامون مستند ظهور رو میذاشتن که درباره شیطان پرستی و علائم‌های شیطان پرستی در زندگی روزمره مون بود و خیلی ترسناک بود و کلا سیستم روحیه دادن مدرسه بی نقص بود

بعد از مدرسه که میومدیم خونه من ترسالو میشدم تا شب که بیام بخوابم و تأثیراتی که این مستند روی من گذاشته بود اصن خوب نبود مثلا تا قبل از اون مارال برای در کمدم یه پوسترپرنسس‌های دیزنی خریده بود که خیلی دوسشون داشتم اما بعد از دیدن این مستند اصن از پوسترش هم میترسیدم و یه سال طول کشید تا تأثیرش از بین بره البته یه خوش شانسی که داشتم این بود که بچه‌های مدرسه جنبه دیدن این مستند رو نداشتن و وقتی به وسطای مستند رسیدیم دیگه نشونش ندادن

دلیل اصلی اینکه تقلب نمیکنم اینه که ممکنه بچه‌ها از من نمرشون بیشتر میشه ولی به جهنم منم تقلب میکنم خدا را چه دیدی شاید منم نمرم بالا شد در هر صورت آدم باید بخشنده باشه به بقیه هم کمک کنه

فردا امتحان داریم و خوشبختانه من براش آمادم ولی بعضی از بچه‌ها برای تقلب فردا اومدن با من صمیمی‌تر بشن

ولی خب من ترم قبل تقلب کردم و به جایی هم نرسیدم پس تصمیم گرفتم نه به کسی تقلب برسونم نه از کسی تقلب بخام مگه اینکه اول سوالا رو حل کنم بعد تقلب بفرستم

کلا زیاد برای تقلب کردن زرنگ نیستم

توی این کورونا برای اینکه از وضعیت کلاسا و گروهها درسی با خبر باشی و بتونی عضوشون بشی باید روابط اجتماعی خوبی داشته باشی وگرنه از زمین و زمان بی خبر می‌مونی

کلا ارتباطات کلا جدای از این حرفها هم خوبه اصن آدم وقتی میره توی جمع سالم سر حال میشه درست همون تأثیری داره که یه پیاده روی ،میذاره

ارتباطات خوبه همیشه در ارتباط باشید و تنها نمونید من خودم از اون آدمایی هستم که بیشتر کاراشو به تنهایی انجام میده ولی امروز یکی از بچه‌های همکلاسیم که از من کوچک تره ،اومد و خودش باهام حرف زد و خدا خیرش بده من رو هم به گروه‌های درسی اضافه کرد و کلا امروز متوجه شدم که با تنهایی چیزی درست نمیشه