زمستان آفتابی

اینروزا کار من و مارال شده اینکه وقتی حوس تنقلات میکنیم بریم سراغ کشمش خوردن آخه پدرم امسال قرار گذاشته که من کشمش درست میکنم شما هم بجاش دیگه تنقلات نخورید ولی خب اینکه یه روزه شکلات خوردن رو بذاری کنار خیلی سخته درست مثل این می‌مونه که به یه آدم سیگاری بگی بجای سیگار کشیدن گندمک بخور ​​​​​​

وای خب اینجوری برای سلامتی هم بهتره اما ترک کردنش سخته مخصوصا بعد از درس خوندن آدم دلش شیرینی میخاد

من موندم بچه‌ها این همه انرژی رو از کجا میارن؟ و چرا آدم وقتی بزرگتر میشه مثل قبل پر انرژی نمی‌مونه؟کلا برای هر کاری انرژی داشتن حرف اول رو میزنه برای درس ،برای ورزش،برای غذا پختن و خیلی چیزای دیگه،کلا مشکل ما آدما اینه که انرژی کافی رو نداریم وگرنه همه موفق میشدن و بیشتر مشکلات حل میشد

اگه از طرفدارای آهنگهای راک باشید من گروه هشت رو بهتون معرفی میکنم که یه گروه راک ایرانیه و آهنگاش محشرن البته نمیدونم هنوز میشه توی اینترنت پیداشون کرد یا نه من از بین تمام آهنگاش ،آهنگ عیسی رو خیلی دوست دارم چون متن آهنگش خیلی شاعرنس این گروه فقط یه آلبوم داره و سایت رسمی‌هم داره که فیلتره،و در جشنواره موسیقی تهران اونیو،هم رتبه اول رو آورده

همه میگن حیوونا چیزی حالیشون نیست اما نمیدونن که اگه یکم برن جلو تر و باهاشون ارتباط برقرار کنن متوجه میشن که حیوونا هم عاطفه دارن و غقط زبون صحبت کردن ندارن اگه داشتن احتمالا انقد با هم حرف میزدن و سر و صدا میکردن که ما سرسام میگرفتیم مثلا اگه گنجشک‌ها میتونستن صحبت کنن صبح‌ها که تازه بیدار میشن به جای جیک و جیک شزوع میکزدن با جوجه‌هاشون حرف زدن که بچه زود تر غذا بخور پرواز یاد بگیریا مثلا وقتی میخان جفتشون رو صدا کنن میدیدی یه گنجشک نشسته روی دیوار و میگه کوکب خانم کجایی کوکب خانم !کوکب خانم هم از اون محله صداش میاد که من اینجام آقا فریبرز

کلا ماجرایی میشد برا خودش ،خدا را شکر که فقط جیک حیک میکنن

امروز با پدرم رفتیم میوه فروشی ،و متوجه شذیم میوه خیلی گرونه،و همونجوری که فروشنده تعریف میکرد نارنگی رو به روسیه صادر میکنن،گوجه رو به یه جای دیگه صادر میکنن جوریکه انگار گوجه قحطی اومده

خدا رحم کنه دیگه میوه هم گیرنمیاد

درست نمیدونم حرفای اضافه به دیگران زدن از چه تاریخی برای ایرانیا جا افتاد ولی باید اینو اعتراف کنم:آهای آدمهایی که هر جور دلتون خواست به بقیه تهمت میزنید و عین خیالتون هم نیست ازتون به شدت متنفرم!قبل از تهمت زدن به دیگران برید خوتون رو جمع کنید که از بیکار و آس و پاسید به بقیه تهمت میزنید واقعا که اینکه بقیه چیکار میکنن به شما مربوط نیست شما سرت بکار خودت باشه

دوستان از گشت ارشاد اومدن تو وبلاگ ارشادم کردنگفتن از شیطان دور شدم و باید توبه کنم چشم توبه هم میکنیمهمینم کم بود که جرم شیطان پرستی هم بهم نسبت بدن

دوستان شیطان پرست شدم رفت

امسال چهار تا از بچه‌های فامیل کنکور دادن یکی از پسر عموهام و دختر دایی‌هام که سه قلو هستن و من خیلی دوسشون دارم کلا از یچگی هم بازی هم بودیم هر چند وقتی بزرگتر شدیم تغییر کردیم

پسر عموم پرستاری قبول شده و سه قلو‌ها هم هنوز نگفتن چکار کردن البته این چیزیه که به خودشون مربوطه شاید اصن دوست نداشته باشن بقیه بدونن که چکار کردن بخاطر همین موضوع ما از کسی نمیپرسیم که چی قبول شده مگه اینکه خودشون بگن

برای پسر عموم خوشحالیم که قبول شده بخاطر همین قراره بریم و بهش تبریک بگیم و باهاش خوشحالی کنیم

سه قلوها رو هنوز نمیدونم چیکار کردن اما دلم میخاد هر دلخوری که ازشون دارم رو بذارم کنار و برای دانشگاه رفتن و موفقیتشون بهشون تبریک بگم

امروز روز تنبلی بود همش خواب بودم وقتی بیدار شدم نزدیکای ساعت ۶ بود تا بیدار شدم نشستم سر درسام ولی الان دیگه خیلی دیره و از برنامه‌‌‌ای که ریخته بودم عقب افتادم انقد تند تند و با تمرکز زیاد درس خوندم که از سر درد الان دراز به دراز افتادم تا شاید خستگیم در ب ه و دوباره شروع کنم به خوندن

خیلی بد شد که به برنامه عمل نکردم اگه نخوابیده بودم الان درسا خونده شده بود ولی اگه ولشون کنم روی هم تلنبار میشن و اونوقت خر بیار و باقالی بار کن امشب رو خدا رحم کنه که تا صبح دووم بیارم

چند وقت پیش استاد آمار چندتا تمرین داد و یکی از اونا یکم گیج کنندس جوریکه چند روزه داریم سر اینکه جوابش چی میشه بحث میکنیم و هنوز بعضی از بچه‌ها ول کنش نیستن

لین خیلس خوبه که استاد سوالات متنوع برای تمرین بده اما این سوال یکی از والش برانگیز ترین سوالا بود

اصن دیگه انقد روی این سوال مانور دادیم که نگو