کار من این روزا برای استراحت اینه که میشینم یه گوشه فیلم آناکارنینا رو میبینم که یکی از رمانای لئوتولستوی هست
داستان درباره یه قشر ثروتمند روسیه در قرن نوزدهم هست که آنا همسر وزیر هست و یه پسربچه دارن
زمان میگذره و آنا چشم باز میکنه میبینه دل باخته یک مرد جوان شده اما چون آنا متأهل هست وارد یه رابطه نا مشروع میشه و حسابی دردسر درست میشه و آخر فیلم آنا به خاطر اینکه از یک بیماری روحی رنج میبرده خودکشی میکنه و میمیره
البته داستان زیاد جالب نیست اما فیلم رو بصورت تئاتر ساختن که همین خصوصیتش من رو جذب این فیلم کرده